X
این متن برای تست می باشد.

درمان شناختی رفتاری(CBT)

در حال حاضر درمان شناختی رفتاری را به عنوان یک روان درمانی انتخابی برای مشکلاتی مانند افسردگی اضطراب و اختلالات شخصیت است تا دردهای مزمن،اعتیاد،و مشکلات ارتباطی برجسته ساخته اند. گرچه کتاب های زیادی درباره درمان شناختی رفتاری به رشته تحریر درامده است ولی تعداد کمی از دیدگاه کاربردی ،علمی،وسیستم هایی که در آن جای دارند به مسئله نگریسته اند. تشابهات زیادی درباره کاربردهای متنوع درمان شناختی رفتاری به چشم میخورد. تمام درمانگران در داخل سازمان های بزرگتری مانند بیمارستان ها،درمانگاه ها،و مراکز خصوصی مشغول به کار هستند که از این رویکرد درمانی اتفاده میکنند. این نوع درمان،دارای شواهد وسیعی از یک درمان قدرتمند در اختلالات روانی بزرگسال است.

برخی از مراجعان ممکن است مشکلاتی در رابطه با اضطراب و افسردگی وارتباطات یا سازگاری باتغییر و یا به طور ساده با زندگی داشته باشند. آنها ممکن است درگیر مصرف زیاد مواد و یا عادات مخرب و یا شیوه زندگی نامتعادل باشند. ممکن است در تلاش برای تصمیم گیری درمورد ازدواج، انتخاب شغل و یا بچه دار شدن باشند. ممکن است ناخشنودی از شغل داشته باشد و یا دچار نگرانی باشد و به دنبال رهایی از این تنش باشند. در چنین موقعیت هایی درمانگران مشکلات مراجع خود را درک و ارزیابی نموده ودر مورد مداخله های لازم تصمیم گیری مینمایند.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

اصول درمانی شناختی رفتاری

این فرضیه بیان میکند که محتوا و جریان افکار ما قابل دانستن است.افکار ناخودآگاه یا نیمه آگاه ویا به هرشکل دور از دسترس هشیاری نیستند.درعوض رویکردهای شناختی رفتاری حامی این ایده هستند که با آموزش مناسب و توجه کافی افراد قادر خواهند شد به افکار خویشتن هشیار شوند.

این فرضیه بیان میکند افکار ما در وضعیت های مختلف واسطه پاسخ های هیجانی ما هستند.مدل شناختی رفتاری این فرض را مورد حمایت قرار نمیدهد که افراد میتوانند به سادگی در برخورد با یک حادثه یا یک موقعیت پاسخی هیجانی داشته باشند،بلکه معتقد هست شیوه ای که بوسیله آن به تجزیه و تحلیل و تفکر در مورد حوادث می نشینیم بر نحوه احساس و هیجان ما اثری محوری دارد.به همین ترتیب این شناخت ها یا افکار ما هستند که الگوی رفتاری ما را در موقعیت های مختلف زندگی به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. مثلا موقعی احساس اضطراب می کنیم که موقعیتی را  تهدیدآمیز  برآورد کنیم  وقتی که یک شناخت تهدید در ما شکل گرفت در آینده ممکن است در برخورد با آن موقعیت احتمال دارد تمایل به فرار یا اجتناب داشته باشیم. نظریه پردازان شناختی رفتاری بیان می کنند که در حد فاصل بین حادثه و پاسخ های نوعی فرد بدان،یک واسطه شناختی وجود دارد.

این فرضیه نتیجه منطقی دو فرض قبلی است که بیان می کند از آنجا که شناخت ها قابل دسترس بوده و واسطه پاسخ به موقعیت های مختلف بوده ما قادر هستیم نحوه ی پاسخگویی خود را به حوادث اطراف تعدیل نمائیم.ما قادر هستیم بوسیله درک هیجان ها و واکنش های رفتاری خود و همچنین با استفاده سیستماتیک از استراتژی های شناختی خودمان موثرتر و متعادل تر عمل نماییم.

مدل شناختی رفتاری علاوه بر در نظر گرفتن دقت در افکار موقعیت خاص به سودمندی این افکار توجه دارد می دانیم که الگوهای تفکر ما شامل ایده های کلی،فرضیات و طرح واره ها در طول زمان از تجارب ما در محیط اجتماعی حاصل شده اند. این فرضیات و طرح واره ها همچنین دید ما از جهان را متاثر می سازند.به علاوه از آنجا که به طور بالقوه محدود کننده شرایطی هستند که خود را در آن وارد می کنیم و یا دامنه فعالیت هایی را که تصور مشارکت در آنها را داریم تعیین می کنند ما را مستعد روش های خاص تفکر می نمایند که می تواند به نوعی تفکر خودکام بخش تبدیل شود. بدین گونه طرح واره ها پس از تشکیل نه تنها خاطرات ما را از تجارب قبلی متاثر می سازند بلکه رشد آتی ما و دامنه فعالیت هایی ما را نیز تعیین می کنند. در این معنا افراد به همان میزان که به واقعیت های خود واکنش نشان می دهند این واقعیت ها را نیز خود خلق می کنند.

فرم نوبت دهی آنلاین