X
این متن برای تست می باشد.

اعتیاد چیست؟

اعتياد يــك «بيماري اجتماعي» است كه عوارض جسمي و رواني دارد و تا زماني كه بـه علل گرايش «بيمار» توجه نشود، درمان جسمي و رواني فقط براي مدتي نتيجه‏ بخش خواهد بود و فـــرد مـــعتاد دوباره گرفتار « مواد اعتياد آور» مي‏ گردد. اعتياد به موادمخدر يكي از مهمترين مشكلات اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي است كه عوارض ناشي از آن تهديدي جدي براي جامعه بشري محسوب شده و موجب ركود اجتماعي در زمينه ‏هاي مختلف مي‌گـــــردد همچنين ويــرانگري‏ هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزش‌ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي شده و بدين ترتيب سلامت جامعه را بطور جدي به مخاطره مي‌اندازد.

پديده شوم قاچاق موادمخدر بيش از آنكه فعاليتي سوداگرانه، تجاري و اقتصادي در عرصه مافياي اقتصاد بين ‏المللي باشد، ابزاري كارآمد، مؤثر و راهبردي در گسترش نظام سلطه صاحبان قدرت جهان بر كشورهاي توسعه نيافته است. تحليلگران مسائل سياسي و اجتماعي بر اين باورند كه در تهاجم و نفوذ فرهنگي، پديده موادمخدر مهمترين عامل به تباهي كشيدن و انحطاط اخلاقي جوامع به شمار مي‏ رود. متاسفانه گسترش دامنه مصرف موادمخدر در جامعه امروزي به حدي است كه حتي قشر متفكر و تحصيل كرده را نيز به سمت خود كشانده است. مبارزه با اعتياد نيز قطعاً بيش از آنكه ماموريتي در راستاي وظايف مصرحه نيروي انتظامي باشد، اقدامي است استراتژيك در مقابله با ابزار نظام سلطه جهاني در انحطاط اخلاقي جوامع با اهداف خاص سياسي.
اعتياد بعنوان يك آسيب اجتماعي، هيچ گاه بطور كامل ريشه‏ كن نخواهد شد، اما با تدبير، انديشه و تلاشي مخلصانه حداقل مي‏توان آنرا به كنترل در آورد. در اين راستا تلاش ما بر اين است تا با ارتقاء سطح آگاهي اقشار مختلف جامعه پيشگيري از اعتياد را بر درمان معتادين مقدم بداريم. به اميد روزي كه جامعه‏ اي داشته باشيم كه اگر هم در آن فرد معتادي وجود دارد، درصدد نجات خويشتن باشد.

آنچه در مورد اعتياد و موادمخدر بايد بدانيم

اعتياد به موادمخدر يكي از عوامل اصلي شيوع بيماري‏هاي ايدز و هپاتيت مي‏باشد. موادمخدر آنچنان آرام و بي ‏صدا برجسم و روان مصرف‏ كننده مستولي مي‏گردد كه هيچ معتادي آغاز اعتياد خود را به ياد نمي ‏آورد. اعتياد سبب تباهي ميليون‏ها مغز فعال مي‏شود كه سرمايه‏ هاي آينده جامعه بشري بشمار مي ‏روند. اگر درصد كمي از كودكاني كه والدين آنها معتاد هستند به سوي بزهكاري سوق داده شوند، بعد از گذشت چندين سال تعداد بزهكاران در اين مملكت به هزاران نفر خواهد رسيد. اعتياد بيش از يك ميليارد نفر از اعضاء خانواده معتادان را در جهان بطور مستقيم با مشكلات ناشي از اين آسيب مواجه نموده است. موادمخدر منشاء وقوع بسياري از جرائم اجتماعي نظير قتل، تجاوز، سرقت و … مي‏باشد . موادمخدر سالانه حدود 600 ميليارد دلار سود به حساب سوداگران مرگ واريز مي ‏كند كه اين رقم چند صد برابر كل بودجه كشور ما و بسياري ديگر از كشورهاي بزرگ دنياست. سالانه مقادير قابل توجهي ازثروت ملي كشور به جيب سوداگران موادمخدر مي‏رود. قاچاقچيان بين ‏المللي موادمخدر براي رسيدن به مقاصد شوم خود به مدرن‏ترين تجهيزات تسليحاتي و ارتباطي مجهز هستند. 75% از زندانيان كشور را بطور مستقيم و غيرمستقيم مجرمين موادمخدر تشكيل مي‏دهند. كشور ما در همسايگي بزرگترين توليدكنندگان انواع موادمخدر جهان (افغانستان و پاكستان) موسوم به «هلال طلائي» و در مسير ترانزيت موادمخدر قرار گرفته است و در ين راه خود نيز قرباني آن مي‏گردد. كشور ما در مقابله با ورود و شيوع اين مواد خانمانسوز، بمنظور كنترل و حفاظت مرزهاي شرقي اقدام به احداث بيش از هزار كيلومتر جاده، ده‏ها پاسگاه مرزي، برجك و ديده‏باني و حفر چندين كيلومتر كانال و … نموده است و هزاران نفر از فرزندان اين مرز و بوم نيز به فجيع ‏ترين وضع به شهادت رسيده‏ اند.

عوامل زمينه ساز مستعد کننده اعتياد:

اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در اتيولوژي مصرف مواد مخدر و اعتياد موثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي‌شوند. عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و كليه علل و عوامل درهم بافته‌اي هستند كه بر يكديگر تاثير مي‌گذارند. درك كليه علل و عوامل زمينه‌اي موجب مي‌شود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيري به طور هدف‌مند طرح‌ريزي شود. بنابراين، آشنايي با عوامل زمينه ساز مستعد كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:

1- شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدام‌هاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛

2- انتخاب نوع درمان و اقدام‌هاي خدماتي، حمايتي و مشاوره‌‌‌اي لازم براي معتادان.

عوامل مخاطره آميز 

عوامل مخاطره آميز مصرف مواد، شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.

1-دوره نوجواني 

 2-استعداد ارثي 

3- نگرش مثبت به مواد 

4- صفات شخصيتي كه صفات شخصيتي خود به سه بخش تقسيم مي‌شود: صفات ضد اجتماعي؛ پرخاشگري؛ اعتماد به نفس پايين.

5-اختلالات رواني كه شامل: افسردگي اساسي و فوبي مي‌باشد.

6- موقعيت‌هاي مخاطره آميز، كه شامل: ترك تحصيل و بي‌سرپرستي مي‌باشد.

1-عوامل مربوط به خانواده، كه موارد: غفلت از فرزندان، وجود الگوي نامناسب در خانواده و خانواده‌ي آشفته را شامل مي‌شود.

2- عوامل مربوط به دوستان، از جمله: دوستان مصرف كننده مواد.

3- عوامل مربوط به مدرسه، كه شامل: فقدان محدوديت و فقدان حمايت مي‌شود.

4-عوامل مربوط به محل سكونت، از جمله: شيوع خشونت و اعمال خلاف.

1-فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر

2- بازار مواد

3- مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي

4- كمبود فعاليت‌هاي جايگزين

5- كمبود امكانات حمايتي، مشاوره‌اي و درماني

6-توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

يکي از دلايل گرايش انسان به مواد مخدر

يکي از مهمترين علل گرايش افراد به مواد مخدر ناتواني آنان در برقراري ارتباط با ديگران است . گفته مي شود انسان 75% اوقات خود را در ارتباط با ديگران مي گذراند. در واقع کيفيت زندگي ما بستگي به کيفيت ارتباط ما با ديگران دارد. در زندگي مشکلات وجود دارد و دوره هاي سخت براي همه وجود خواهد داشت. د راين شرايط دوستان صميمي خانواده و آشنايان مي توانند از بار مشکلات بکاهند و يا مشاوران خوبي باشند. اگر نتوانيم ارتباط خوبي با ديگران برقرار کنيم و يا افرادي که با آنان ارتباط بر قرار مي کنيم کساني نباشند که ما را درک کنند يا نتوانند راهنماي خوبي باشند هنگام بر خورد با مشکلات علاوه بر مشکل قبلي امکان به وجود آمدن مشکل ديگري نيز وجود خواهد داشت که يکي از آنها اعتياد است.

يکي ديگر از علل گرايش به اعتياد

در بسياري از جوامع، اعتياد به اشکال و علل گوناگون بروز کرده است، عوامل بسياري که دست به دست يکديگر مي‏دهند و فرد را به سمت اعتياد مي‏کشانند. اگر علت اعتياد را فقر بدانيم، معتادان متمول را ناديده گرفته‏ايم و اگر بي‏سوادي را مطرح کنيم، معتادان تحصيلکرده را ناديده گرفته‏ايم . پس نمي‏توان يک عامل را علت اعتياد دانست. در حقيقت، امروزه اعتقاد بر اين است که اعتياد معلول مجموعه‏اي از مشکلات جسمي، رواني و اجتماعي است.

عوامل فردی

اگر همة عوامل بوجود آورندة اعتياد مهيا باشد، باز هم در نهايت، اين خود فرد است که براي مصرف مواد يا عدم مصرف آنها تصميم مي‏گيرد؛ لذا پيش از هر چيز توانايي‏هاي فردي را بايد تقويت کرد تا شخص در موقع خطر بتواند خود را از چنگال اعتياد دور سازد:

در حال حاضر پيوند ميان اعتياد و بعضي از بيماريهاي رواني مشخص شده است. به طور مثال فردي که از افسردگي شديد رنج مي‏برد يا شخصي که رفتار ضد اجتماعي دارد، در معرض خطر اعتياد است.

١٦ تا ٢٤ سالگي ، سنين بحراني شناخته شده اند. والدين در اين دوره بايد با دقت بسيار از فرزندان خود مراقبت کنند و تصور نکنند که آنها رشد کافي يافته و از همة خطرات مصونند.

مشاغل نيازمند تحمل فشار جسماني زياد، مانند کارهاي شبانه، نگهباني به مدت زمان طولاني و رانندگي بين شهري، بيش از ساير شغل ها افراد را در معرض گرايش به مواد مخدر قرار مي‏دهند.

بعد از تربيت خانواده ، اين شخصيت کودک است که آيندة او را مي‏سازد. اگر کودک ترسو، خجالتي، سرخورده، يا بدون اعتماد به نفس باشد، احتمال گرايش او به اعتياد نيز بيشتر خواهد شد. کنجکاوي و کسب لذت دو عامل عمدة شروع اعتياد در جوانان است. تحقيقات نشان داده است که جوانها، براي ارضاي حس کنجکاوي خود، لذت جويي، تفريح و تفنن، مصرف مواد اعتياد آور را تجربه مي‏کنند.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

عوامل خانوادگی 

آمار افراد معتاد در خانواده هاي پر تنش که هميشه درگير بحث و جدالند، بيشتر از ساير خانواده‏ هاست. وجود تنش هاي عاطفي در خانواده به محروميت عاطفي مي انجامد و محروميت عاطفي از علل مهم گرايش فرد به اعتياد محسوب مي گردد.

در اين خانواده ها به سبب فقدان يکي از والدين يا عدم صلاحيت آنان در تربيت فرزندان، احتمال بروز اعتياد افزايش مي يابد.

حضور فرد معتاد در خانواده خطر بزرگي به شمار مي رود که تمام اعضاي آن را تهديد مي‏کند و لذا وظيفة والدين در اين خانواده‏ها بسيار سنگين‏تر از ساير خانواده هاست.

وجود پيوند ها و مناسبات عميق خانوادگي در پيشگيري از اعتياد ، سهم بسزايي دارد و هر قدر اين مناسبات به سردي بگرايند ، خطر اعتياد در محيط خانواده نيز افزايش خواهد يافت.

اگر والدين به مهارت هاي لازم در تربيت فرزندان خود تسلط نداشته باشند ، هرگونه ضعف در تربيت، شکل گيري شخصيت آنان را دچار اختلال خواهد کرد و اين احتمال وجود دارد که روزي به مواد اعتياد آور گرايش پيدا کنند.

مصرف سيگار زنگ خطري بزرگ براي مصرف مواد مخدر است که در صورت سهل انگاري و عدم برخورد قاطع، زمينة اعتياد رافراهم مي کند.

متأسفانه برخي خانواده ‏ها براي جلوگيري از تحريک حس کنجکاوي در فرزندان خود، از مطرح کردن بعضي مسائل و ارائة اطلاعات صحيح به آنها خودداري مي کنند . اگر والدين اطلاعات صحيح را به فرزندان خود ندهند، ممکن است آنها اطلاعات غلط را از دوستان خود کسب کنند. برخي والدين شنونده ‏هاي خوبي نيستند . اين امر باعث مي شود تا فرزندان حرفه اي خود را به ديگران بزنند و در نتيجه توصيه ‏هاي آنان را به راهنمايي ‏هاي والدين خود ترجيح دهند .

عوامل اجتماعی 

  • در دسترس بودن مواد
    زندگي کردن نزديک مکان هاي تجمع معتادان يا محل هاي خريد و فروش مواد مي تواند، بويژه براي فرزندان، بسيار خطر آفرين باشد .
  • فقر و بيکاري
    نداشتن تمکن مالي، منجر به افزايش فشارهاي روحي و رواني مي شود و در نتيجه خطر اعتياد را افزايش مي‏دهد. بيکاري نيز يکي از علل گرايش به مواد مخدر است. با نداشتن مشغوليت ذهني مفيد و سازنده، شخص بيشتر به مواد مخدر تمايل پيدا مي‏کند

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

پیامد های اجتماعی

پيامدهاي فردي

معتاد دائمي به عوارض جسمي چون ناراحتي هاي عصبي، اضطراب و بي قراري، عطسه، ريزش مکرر آب از بيني و چشم ها، استفراغ مکرر، سوء هاضمه، سوء تغذيه، اختلالات گوارشي، اختلالات قلبي و عروقي، اختلالات مغزي، تنفسي و ريوي، عفونت هاي خطرناک، تأثير بر غدد جنسي و ضعف آنها، تأثير بر هورمون‏ ها و تغيير آنها، خارش بدن، تيره شدن رنگ چهره و لب ها و… دچار مي‏شود. آسيب هاي جسمي ناشي از مصرف مواد مخدر و سيگار در صورت استعمال در خانه، مي‏تواند به اطرافيان(زن و فرزندان) نيز منتقل شود و آنها را جزو قربانيان پنهان اين ماجرا کند، که معتادان دست دوم خوانده مي‏شوند. 

وابستگي رواني معتاد به مواد مخدر از پيامدهايي است که در استمرار اعتياد فرد، سهم عمده اي دارد و موجب کشش فرد به مصرف مداوم و مجدد مواد مخدر مي شود . شخص معتاد تعادل خود را تا رسيدن به دارو از دست مي دهد و در نهايت دچار ضعف هوشياري و کاهش تيز بيني، تنبلي، بي تفاوتي، بي ارادگي، افسردگي، اضطراب ، غم و نااميدي و.. مي شود.

فرد معتاد، دچار دگرگوني هاي خلقي و شخصيتي به صورت بروز رفتارهايي نظير دروغگويي، پرخاشگري، شب نشيني هاي مکرر، حرکات مشکوک، پنهان کاري در منزل و محل کار، گوشه گيري و انزوا، خروج از منزل مخصوصاً بعد از ظهرها، دوستي با افراد مشکوک، سرقت، عدم تمايل به مسافرتهاي دور، قرض گرفتن پول و… مي‏گردد. افراد معتاد غالباً دچار کمبود اعتماد به نفس، افسردگي، اضطراب، بي خوابي، پرخاشگري هستند. آنها به دليل ناتواني در برقراري پيوند عاطفي، قادر به برقراري مناسبات سالم اجتماعي نيستند و احساس بي کفايتي مي‏کنند و در مواجهه با مشکلات روزمره زندگي ناتوانند؛ استعمال مواد مخدر، فرد را از جامعه و انسانيت بيزار و دور مي‏کند و سعادت و سلامت فردي آنان را به خطر مي اندازد و مصرف مواد موجب عزلت و فرار آنان از اجتماع و پيدايش حاشيه نشيني اجتماعي مي‏شود که خود از عوامل رفتارهاي ضد اجتماعي است.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

پيامدهاي خانوادگي

« بر اساس گزارش هاي آماري، بيشتر معتادان مردان متأهل اند که ٨٦ درصد آنها يک تا شش اولاد دارند. مطالعات نشان مي دهد که خانواده‏هاي معتادان، تفاوت چشمگيري با خانواده‏اي عادي دارند، به گونه اي که مناسبات زوجين، مناسبات پدر معتاد با فرزندان و مناسبات اجتماعي خانواده و نيز کارکردهاي مختلف خانواده نظير کارکرد جنسي، اقتصادي، آموزشي و … مختل مي شود »

«شواهد آماري حاکي از آن است که ٣٤ درصد از طلاق هاي کشور ناشي از اعتياد و مسائل وابسته به مواد مخدر است و ٦٠ درصد علل درخواست طلاق از سوي زنان، اعتياد همسر و عدم دريافت نفقه است، در حالي که در ٢٥ سال گذشته فقط ٢ درصد علل درخواست طلاق اعتياد بوده است »؛ بنابر اين تعداد بسياري از خانواده ها تحت تأثير عوارض شوم اعتيادند. طلاق يکي از پيامدهاي عمدة اعتياد است که به نوبة خود مي‏تواند دليلي نيز بر شيوع و گسترش اعتياد باشد. زنان در خانواده هايي با همسر معتاد، به فرض مقاومت، بايد بيشترين فشارها را از هر سو تحمل کنند و بتنهايي مسؤوليت خانوادة نابسامان را بدوش بکشند؛ آنها هم با سرپرستي فرد معتاد و هم با خطر ابتلاي خود و فرزندان به اعتياد مواجهند.

عمده ترين آسيب خانوادگي اعتياد به مواد مخدر، بر مناسبات عاطفي، جنسي و رواني زن و شوهر در خانواده است . اعتياد شوهر به انزوا و دوري از همسر، عدم تعلق عاطفي، جر و بحث و نزاع بين زن و شوهر مي‏انجامد. اين وضع تأثير نامطلوبي بر شخصيت فرزندان مي گذارد. از ديگر تبعات اعتياد مردان، تضعيف قواي جنسي است. اختلال روابط زناشويي، علاوه بر مشکلات جسمي و رواني براي زنان، بسياري از آنان را به علت بي‏توجهي و بي‏غيرتي همسر به سوي برقراري مراودات نامشروع سوق مي‏دهد.

معمولاً شوهر معتاد مواد مخدر را در اختيار همسرش مي‏گذارد و او را در دو راهي اعتماد و عدم اعتماد به شريک زندگي قرار مي دهد. او سعي مي کند به اين دلايل همسرش را نيز معتاد کند :
سوء استفاده از همسر براي تهية مواد مخدر، پوشاندن خصوصيات غير قابل قبول خود و انتقام جويي و تلافي از همسر، جلوگيري از متارکه و جدايي همسر، جلوگيري از نزاع و سرزنش هاي همسر، داشتن شريک و همدم براي مواقع استعمال و نشئگي، علاقه به همسر براي رهايي او از دردهايي چون درد زايمان، سرطان و… .

اعتياد يکي از عوامل گرايش زنان به روسپيگري است. « نتايج يک تحقيق پيرامون زنان روسپي نشان مي‏دهد که اغلب آنان از خانواده‏هاي نابسامان بوده‏اند که به علت اعتياد و بيکاري همسر طلاق گرفته‏اند. همچنين تعداد زيادي از زنان مورد مطالعه، چه قبل از آغاز روسپيگري و چه بعد از آن داراي پدر و همسر معتاد يا قاچاقچي بوده‏اند ».
در برخي موارد نيز مردان معتاد همسر خود را مجبور به خودفروشي براي تأمين مواد مخدر مي‌کنند.

کارشناسان، بروز خشونت عليه زنان و افزايش آن را علاوه بر فشارهاي اقتصادي، مشکلات روحي و رواني ناشي از مصرف الکل و مواد مخدر مي دانند. نتايج يک تحقيق نشان مي دهد که بين اعتياد مردان و خشونت زناشويي تناسب وجود دارد و مواد مخدر به علت تغييراتي که در جهاز عصبي بوجود مي‏آورد زمينة انواع خشونت ها و تعرضات را فراهم مي‏آورد. معتادان در حالت احتياج و خماري از ارتکاب هيچ عملي حتي خشن خودداري نمي‏کنند. اغلب مرداني که به همسران خود آسيب مي رسانند، قبل از آسيب رساني ، مواد مخدر مصرف کرده اند. همچنين بيشترمرداني که از کودکان سوء استفاده جنسي مي‏کنند داراي سابقة مصرف مواد مخدر بوده‏اند. نتايج تحقيقات نشان مي‏دهد که وابستگي مثبت بين اعتياد مردان و خشونت خانگي حدود ٤٤ درصد است .

« بر اساس برآوردها، حدود ٢٠٦٥٠ مورد ابتلا به ايدز در کشور وجود دارد که حدود ٦٤ درصد اين افراد از طريق تزريق مواد مخدر و استفاده از سرنگ هاي آلوده مبتلا شده اند. مطابق آمار، مردان معتاد اکثريت مبتلايان به ايدز را تشکيل مي‏دهند لذا احتمال انتقال ايدز از سوي مردان به همسر و فرزندان آنها وجود دارد. اغلب مردان معتاد به دليل داشتن روابط جنسي با روسپيان و افراد هم جنس به بيماري‏هاي جنسي و ايدز مبتلا هستند ».

اعتياد والدين ، کلية کارکردهاي اساسي خانواده را دربارة فرزندان ، آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان ، حمايت معنوي و عاطفي فرزندان، مناسبات اجتماعي خانواده، نگهداري کودکان، کاريابي و ايجاد پايگاه اجتماعي فرزندان و … دچار اختلال مي کند . فرزندان در چنين خانواده هايي با مشکلات مواجهند:
«ارزش هاي اجتماعي را بدرستي پذيرا نمي‏شوند، با همسالان عادي خود سازگاري ندارند، به نظافت و لباس پوشيدن خود توجه کافي ندارند، معمولاً ترک تحصيل يا افت تحصيل دارند، اوقات خود را بيهوده هدر مي‏دهند، معمولاً جذب همسالان بزهکار مي شوند ».
در مناسبات اجتماعي اعضاي خانواده، به جاي مهر و عطوفت، خشونت حاکم مي‏شود، اعضاي خانوادة معتاد، با بستگان و آشنايان مراودة بسيار کمي دارند و در معاشرتها به جاي احساس راحتي و غرور، احساس شرم و خجلت مي‏کنند.

سهم پدر در نظام خانوادة ايراني، برجسته و پر اهميت است. در خانواده هاي پدر معتاد، اختلال در وظايف اقتصادي پدر و بر هم خوردن انتظارات متقابل در زمينة حقوق و وظايف اعضاي خانواده مشاهده مي‏شود. پايگاه شغلي پدر دستخوش اختلال و آشفتگي مي شود؛پدر بر اثر خريد مواد مخدر و بيکاري، خانواده را مقروض مي‏کند، اموال منزل به دست او به فروش مي رسد و اعضاي خانواده مجبور مي‏شوند براي تأمين معاش خانواده کار کنند. پدر از مسؤليت هاي منزل حذف مي‏شود و اقتدارش کاهش مي‏يابد.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

پيامدهاي فردي

اعتياد افزون بر زيانهاي جدي و خطرناک جسمي از قبيل ابتلا به بيماريهاي عفوني و واگير دار، عوارض و پيامدهاي ناگوار اجتماعي و اقتصادي از جمله افزايش جرايم وابسته به مواد مخدر و هدر رفتن سرمايه‏هاي کلان مادي کشور را نير به دنبال دارد. هزينه هاي مالي، اجتماعي و اتلاف نيروي انساني ناشي از اعتياد جرايم، فقط محدود به فرد معتاد نمي شود. هزينه هاي اقتصادي که به جامعه تحميل مي شود نظير هزينه هاي بهداشتي، درگير شدن نيروي انتظامي و قضايي، افزايش نرخ بيمه و تأمين اجتماعي، آزار و اذيت بستگان و… اثرات بسيار منفي بر جاي مي گذارد؛ اعتياد هم‏چنين موجب استهلاک سرمايه هاي اجتماعي و مادي جامعه مي‏شود؛ «خسارت مادي اعتياد مستقيم و غير مستقيم ، سالانه بين ٣ تا ٧ ميليارد دلار برآورد شده است ».

استعمال مواد مخدر را بايد تشويقي قوي براي ارتکاب رفتارهاي ضد اجتماعي دانست . هم‏چنين ميان استعمال مواد و ارتکاب بزه بويژه بزه هاي خشونت بار وابستگي مستقيم وجوددارد. مصرف مواد ميزان مقاومت فرد را در برابر انواع رفتارهاي نسنجيده و پرخاشگرانه کاهش مي دهد و از اين طريق منجر به افزايش رفتارهاي ضد اجتماعي مي شود . استعمال مواد مخدر ، به سبب هزينه‏بري و کجروانه بودن جايگاه اجتماعي آن ، عامل شتاب دهنده يا تقويت کنندة کجروي بويژه در بزه‏هاي عليه اموال است. «برحسب آخرين آمار در سال ٨٠ به طور متوسط در هر روز، ٦٧٥ نفر و به عبارتي در هر٢ دقيقه ، ١ نفر به جرم مواد مخدر روانة زندانهاي کشور شده است . البته خرده فروش‏ها بيشترين جمعيت کيفري زندانها را تشکيل مي دهند و ٦١ درصد نيز فاقد سابقة کيفري بوده‏اند. نتايج تحقيقات نشان مي دهد که ٦٨ درصد مبتلايان به ايدز ، ١٠ درصد مجرمين جرايم مالي، ٣٠ درصد جرايم منکراتي،٢٥ درصد قتل‏ها، ٢٧ درصد قاچاق کالا‏ها و هم چنين شمار نسبتاً زيادي از سرقت ها ، فراريان از منزل، اقدام کنندگان به خودکشي، روسپي ها و… به شکل مستقيم يا غير مستقيم به مسألة مواد مخدر خصوصاً اعتياد مردان برمي گردد ».

اعتياد مي تواند استحالة فرهنگي و سياسي جامعه را در پي داشته باشد ، زيرا جامعة معتاد، در مقابل بيگانگان احساس ضعف، ناتواني و بي قدرتي مي کند و در عرصة سياسي فاقد اقتدار و تصميم سازي است و نمي تواند از حيثيت ، شرافت و ثروت خود حراست کند . در عرصة فرهنگي نيز دچار از خود بيگانگي، بي هويتي و ضعف انسجام و همبستگي اجتماعي مي شود

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

علل گرايش به مواد مخدر در نوجوانان و جوانان

بدون ترديد مصرف بي‌رويه و روزافزون موادمخدر به عنوان يكي از بزرگترين مشكلات قرن حاضر تلقي مي‌شود و زيان‌هاي ناشي از آن در زمينه‌هاي اجتماعي و اقتصادي بسيار سنگين است، به طوري كه تقريبا تمامي كشورهاي جهان سعي دارند برنامه‌هايي براي پيشگيري از اعتياد و درمان معتادان به اجرا گذارند. صرف‌نظر از علل سياسي و اجتماعي، سودجويي يكي از عوامل مهم گسترش روزافزون اعتياد است. سوداگران مرگ از ناآگاهي و مشكلات گوناگون جوانان براي گسترش و رونق بازارهاي خود استفاده مي‌كنند و به طرق مختلف قربانيان بيشتري را دام مخوف خويش گرفتار مي‌سازد. جامعه ما نيز در ظرف چند دهه اخير از نظر نگرش‌هاي كلي درباره مصرف مواد تغييرات زيادي كرده است. علاوه بر اين پيام‌هاي متناقض زيادي كرده است. علاوه بر اين پيام‌هاي متناقض زيادي در اين ارتباط وجود دارد كه ما اينك بايد با آن مقابله كنيم. اولا برخي از داروها، ابزار پزشكي معجزه‌آسا و اسرارآميزي هستند كه مي‌توانند دردهاي ما را به بهترين وجه درمان كنند. داروهاي ديگري هم وجود دارند كه به وسيله شمار زيادي از بزرگسالان براي سرگرمي و تفنن مورد استفاده قرار مي‌گيرند. نوجوانان درباره اين نگرش كه مواد مخدر غيرقانوني، غيراخلاقي و سمي هستند، حساسيت دارند. اگر مي‌بينيم كه يك نوجوان درباره تجاربي ممنوع، گيج و سردرگم مي‌شود، نبايد تعجب كنيم. آنها مي‌بينند كه افراد داروها را مصرف مي‌كنند بدون آنكه ظاهرا آسيبي را متحمل شوند. با اين حساب، مي‌توانيم مشكلات يك نوجوان را هنگام تصميم‌گيري درباره كاربرد يك ماده تخديركننده حدس بزنيم. چنين تصميماتي براي بزرگسالاني كه از زندگي باثبات و هماهنگي برخوردارند مشكل است تا چه رسد به جواني كه باري از مشكلات متعدد نظير بحران‌هاي هويتي، بيداري غرايز جنسي، تعيين تصوري از خويشتن، ملحق شدن به گروه همسالان و جست‌وجو براي ايفاي نقش رضايت‌بخش در جامعه روبه‌رواست.

rahan-pic3

در اين بخش سعي مي‌شود بحثي مختصر درباره اعتياد، خصوصيات رشدي ويژه نوجواني و علل گرايش نوجوان به مواد مخدر و… صورت گيرد. مراحل روي آوردن به مصرف موادمخدر در افراد، فرد معمولا مراحلي را مي‌گذراند تا به دام اعتياد بيفتد. مراحل اعتياد شامل سه مرحله است:

 

  • آشنايي و شروع
    در اين مرحله فرد با دوست يا آشناي معتادي برخورد مي‌كند و با تشويق وي با مادة مخدر آشنا مي‌شود. آزادي بيش از حد نوجوانان و عدم مراقبت و هدايت آنان در ساعات فراغت و بيكاري، مهيا نبودن وسايل تفريحات سالم و ورزش و ضعف در آموزش و پرورش صحيح، عدم نظارت در رشد و تكوين شخصيت كودكان، آشنا نبودن افراد به مضرات موادمخدر، كمبود محبت، دردهاي عصبي، ناراحتي جسمي، ناكامي‌ها، علل اقتصادي از قبيل احتياج به پول براي تهيه حوائج زندگي، حرص و طمع براي اندوختن ثروت، كشت داخلي هر كشوري كه دسترسي به موادمخدر را سهل و آسان مي‌كند و موقعيت جغرافيايي كه كنترل و مراقبت از سرحدات را مشكل مي‌نمايد، از علل مهم اعتياد مي‌باشد.

 

  • دودلي
    در اين مرحله فرد با خود در جنگ و ستيز است. حالت نشئه و رفتن در عالم خيال و فرار از واقعيات باعث رو آوردن به مواد مخدر مي‌شود، ولي از طرفي نمي‌خواهد در دام آن بيفتد.

 

اعتياد بالاخره مصرف مواد اعتيادآور فرد را به دام اعتياد مي‌كشاند. مواد اعتيادآور را به سه دسته بزرگ تقسيم كرده‌اند.

1- تركيبات ترياك كه شامل ترياك، هروئين، مرفين، سوخته و شيره مي‌شود.

2- مواد توهم‌زا يعني كوكائين، ال.اس.دي، حشيش و ماري‌جوانا.

3- خواب‌آورها و مواد ضداضطراب كه شالم باربيتورات‌ها و الكل مي‌شود.

 

همه مواد اعتيادآور باعث وابستگي جسمي و رواني مي‌شوند. جواني كه به اعتياد مبتلا مي‌شود. معمولاً خلق و خوي وي تغيير مي‌كند. تغييرت در رفتار ظاهري و خصوصيت اخلاقي جوانان مي‌تواند توجه اوليا را جلب كند و احتمال آلوده شدن جوان خود را بدهند. تغييرات زير علائم هشداردهنده اند و بايد نظر اوليا را به خطر ابتلا به اعتياد جلب كنند:

 

1- تغيير ساعات خواب و بيداري: جوان ديرتر مي‌خوابد و ديرتر بيدار مي‌شود.

2- تمايل به گوشه‌گيري

3- هم‌نشيني با افراد جديد و مشكوك

4- تغييرات ناگهاني در خلق و خوي،‌ به صورتي كه از حالت افسردگي و عصبانيت، ناگهان به فردي شوخ و سرحال تبديل شود.

5- قفل كردن در اتاق خود در مواقعي كه در خانه نيست.

6-كاسته شدن از وزن و تغيير رنگ چهره، خصوصا لب‌ها

7- بي‌اعتنايي به سر و وضع و نظافت خود

8- چرت زدن

9- پرحرفي و اظهار مطالب بي‌مورد

10- فرار از كارهاي بدني

 

نوجواني و ويژگي‌هاي آن و زمينه‌هاي گرايش نوجوان به سوءمصرف موادمخدر دوره‌اي كه ما به آن نوجواني مي‌گوييم و تقريبا بين سنين 14 تا 21 سالگي اتفاق مي‌افتد، از نظر فيزيكي و عاطفي دوره انتقالي مهمي به حساب مي‌آيد. در خلال اين سال‌ها، كودكان از نظر جسمي، به افرادي بزرگسال تبديل مي‌شوند. با مشاهده نوجوان در زمينه اين انتقال، ما مي‌توانيم عواملي را كه بر آسيب‌پذيري دانش‌آموز در برابر مواد تأثير مي‌گذارند، شناسايي كنيم.

نوجوانان قسمتي از يك سيستم مي‌باشند كه نمي‌توانند به خوبي آن را درك كنند. مواد نيز قسمت ديگري در اين سيستم مي‌باشند كه مي‌توانند به عنوان مثال از طريق والدين الكلي، يا همسالاني كه مواد مصرف مي‌كنند يا به طور مستقيم از تجارب شخصي و اعتياد و سوءاستفاده بر رشد دوره نوجواني مي‌توان به تخفيف آثار زيان‌بخش مواد بر زندگي نوجوانان كمك كرد.
تجارب مدرسه، به ويژه از تأثيرت مهمي برخوردار است. اين تجارب كه بر روش‌هاي معلمان و مديران متكي مي‌باشند، مي توانند بر آسيب پذيري فرد، تأثير مثب يا منفي داشته باشند. خلاصه‌اي از برخي عوامل مهم در رشد نوجوان، آن‌طور كه به آسيب‌پذيري او مربوط مي شود، به دنبال خواهد آمد.

 

رشد جسماني و رواني

دوره نوجواني، نشانگر رشد نهايي در فرآيندهاي تشكيل عادات به حساب مي‌آيد. در خلال اين دوره ترشحات هورموني، يكپارچگي نهايي در سيستم اعصاب و عملكرد مغز نظير خوردن، خوابيدن، خصومت، منفعل بودن، اضطراب و واكنش هاي عاطفي به وجود مي‌آيد. تمام اين صفات توسط نيروهاي رشد فيزيكي شكل مي‌گيرند. هرچه فرد جوان‌تر باشد، سيستم بدني و رواني او در برابر اثرات دارويي آسيب‌پذيرتر است. عواملي نظير انگيزش، قضاوت، تصميم‌گيري و حافظه همگي به ميزان زياد بر كامل شدن آرام فرآيندهاي رشد متكي مي‌باشند. برخي از اين حالات يا همه آنها را مي‌توان با تأثير مستقيم داروها تغيير داد. در فاصله سال‌اي 12 تا 14 سالگي اين پديده‌ها پوياترند و آشفتگي‌هاي مربوط به آن جدي‌تر از سن بزرگسالي مي‌باشند.

 

رشد اجتماعي

نوجواني دوره‌اي است كه با گذر از مراحل مداوم و متفاوتي از آشوب‌ها و مسائل اجتماعي به سوي رشد اجتماعي سالمي در نوسان است. مسائل مهم دوره نوجواني عبارتند از: تغيير روابط با اعضاي خانواده و ساير بزرگسالان و تغيير روابط گروهي با همسالان. تعداد زيادي از فرآيندهاي اجتماعي شدن مربوط به ارضاي نيازها يا يادگيري روش‌هايي براي جهت دادن غرايز به سوي رفتارهاي سالم براي كسب رضايت است. عواملي كه بر رفتار اجتماعي اثر مي‌گذارند،‌ به ترتيب عبارتند از:
همسالان، خانواده، كاركنان مدرسه، رسانه‌هاي گروهي و كتاب‌ها. در واقع نفوذ مدرسه و خانواده ممكن است در مواردي يكسان باشد و شايد هم مدرسه از اهميت بيشتري برخوردار باشد.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

راه هاي پيش گيري

اگر پدر و مادري ذات فرزندش را خوب بشناسد مي‌داند که چه بايد بکند، اما بهترين راه آگاهي بخشيدن به فرزند و آزاد گذاشتن او در قضاوت و نتيجه‌گيري است. پدر و مادري که حاضر نيستند حتي شکل سيگار را نشان فرزندشان ندهند او را در قضاوت و نتيجه گيري محدود کرده‌اند. خانواده بايد با زبان خود به فرزند بياموزد که اعتياد چيست چه مضراتي دارد و يک لحظه لذت به يک عمر تحمل عواقب وخيم آن نمي‌ارزد. در عين حال سن و سال فرزند هم مهم است و تربيت و آگاهي‌ بخشي هر سني با مراحل ديگر تفاوت دارد.

عواقب محدوديت‌هاي بيش از حد و تهديد در خانواده چه خواهد بود؟

اگر مثلا به او گفته شود «اگر معتاد شدي از خانه مي‌اندازمت بيرون» اين به آن معناست که فرزندمان را به حلقه دوستان نابابي رهنمون مي‌کنيم که همه واقعيتي که او را از آنها ترسانيده‌ام به فرزندمان ارائه مي‌دهند. او را با انواع مواد مخدر آشنا مي‌کنند و براحتي فرزندمان در يک حلقه دوستانه معتاد مي‌شود.
خانواده بايد آگاه باشد چه رفتاري با فرزند داشته باشد، مخصوصا فرزندي که استعداد گرايش به مواد مخدر در او بيشتر از بقيه است.

بايد خانواده‌ها از طريق آموزش‌هاي درست آگاه شوند که دلايل گرايش به اعتياد و مضرات آن چيست. همين که به خانواده‌ها اعلام مي‌کنند معتاد کارتن خواب مي‌شود کافي نيست. در جوامع پيشرفته معتادان شناسايي مي‌شوند آنها که ترک‌پذيرند آموزش مي‌بينند و در آنها تقويت انگيزه مي‌شود.
آنها که ترک‌ناپذيرند تحت کنترل هستند تا جامعه را آلوده نکنند، ميزان اعتيادشان کاسته مي‌شود و حتي مشاهده شده که با کنترل اعتيادشان آنها به سر کارشان هم برگشته‌اند. فرد معتاد همه چيز را به هم مي‌ريزد. نه کار مي‌کند، نه خانواده و قوانيني را قبول دارد و باعث آلوده کردن ساير افراد جامعه مي‌شود.
اين مضرات اعتياد بايد با همه ريزه کاري‌هايش به خانواده آموزش داده شود و به آنها گفته شود که اگر عضوي از اعضاي خانواده معتاد شد چه عواقبي در انتظار خانواده خواهد بود. در عين حال آموزش داده شود که بهترين راه ترک اعتياد ايجاد انگيزه است و بهترين انگيزه برگشت به خانواده است
به فرزند معتاد نبايد گفت اگر معتاد شوي بايد خانه را ترک کني، بايد به او گفت که اگر اعتياد را ترک کني آينده‌ات بهتر مي‌شود، مي‌تواني درست فکر کني، درست تصميم بگيري و اينها هم بهتر از يک لحظه لذت ناشي از استعمال مواد مخدر است.

در خانواده‌هايي که والدين معتاد هستند ديگر نمي‌توان به نقش پدر و مادر اميد داشت چرا که هم عمل آنها و هم از نظر ژنتيکي گرايش آنها به اعتياد اين خطر را براي فرزند نزديک کرده است که او هم معتاد بشود. بنابراين فرزند مستعد در محيط آلوده گرايش به اعتياد پيدا مي‌کند.
نصيحت پدر و مادر معتاد به فرزندان هم نتيجه‌اي دربرنخواهد داشت. گاه مشاهده شده است که مثلا پدر يا مادر معتاد به فرزند خود مي‌گويد «مرا ببين از اعتياد دوري کن» اما اين حرف‌ها بي‌فايده است چرا که اولياي معتاد از دور تربيت خارج هستند و نمي‌توانند تصميم گيري و قضاوت درست داشته باشند.

شروع به ترک اعتياد حتي اگر موقت هم باشد در پيشرفت بيماري موثر است و در معتاد اين انگيزه ايجاد مي‌شود که در چارچوب خانواده موفق به ترک شده است، پس مي‌تواند براي هميشه از شر آن خلاص شود. برخورد قهرآميز خانواده باعث ترک اعتياد مي‌شود، اما بسيار کوتاه است و دوباره فرد همان طور که پيشتر گفتم در حلقه دوستان ناباب به دام اعتياد مي‌افتد.

درعين حال خانواده مي‌توانند از مشاوران و روانپزشکان در ايجاد انگيزه يا تقويت اراده فرزند معتادشان کمک بگيرند يا با حضور در سمينارهاي مختلف ميزان آگاهي آنها بالاتر مي‌رود. مطمئنا فرزند معتاد وقتي تلاش خانواده‌اش را براي ترک دادن خود ببيند از ميزان علاقه آنها به خودش واقف و انگيزه‌اش براي ترک قوي تر مي‌شود.
خانواده بايد بداند که اعتياد چه عواقبي دارد و فرزند را از آنها باخبر کند؛ در عين حال شرايط مورد علاقه‌اش را در حد طبيعي برايش فراهم و تشويقش کنند که اگر دست از اعتياد بردارد چه آينده روشني در انتظارش خواهد بود.

اگرچه ريشه کني اعتياد تقريبا ناممکن است ، ولي بايد براي پيشگيري از گسترش آن و نيز درمان مبتلايان ، تلاشهاي برنامه ريزي شده اي صورت گيرد. بايد با همه قوا با اين بلاي بزرگ قرن مبارزه کرد. نکته قابل توجه اين است که درباره اعتياد هم مانند ساير بيماري ها پيشگيري بهتر از درمان است. در واقع مي توان گفت پيشگيري عملي تر از درمان و ترک اعتياد است. شايد بهترين راه مبارزه با اعتياد، جلوگيري از ابتلا به آن باشد. بنابراين شناخت عوامل موثر در اعتياد و نيز عوامل دخيل در ايمن سازي عليه اين بلاي خانمانسوز در هر جمعيت بسيار حايز اهميت است. اولين مرحله پيشگيري از زمان کودکي و در حقيقت در بدو تولد آغاز مي شود. تحقيقات نشان مي دهد سوئمصرف مواد حتي در توارث نيز اثر مي گذارد و فرزندان پدران الکلي تمايل بيشتري براي اعتيا د به الکل دارند. پس نخستين گام منع والدين از سوگيري منفي است. سپس آنچه بيش از هر چيز در گرايش هاي آينده انسان نقش دارد، آموزش هاي والدين در خانواده ، اين کوچکترين واحد اجتماعي است. والدين براي اعمال تربيت کارساز، بايد خود به لحاظ گفتار و رفتار کودک را از نزديک شدن به قلمروي گرايش هاي منفي باز دارند. تربيت صحيح زماني ميسر خواهد شد که الگوي مناسبي وجود داشته باشد و پدر و مادر اولين و بهترين الگوهاي کودک هستند.

برای درخواست مشاوره با ما در ارتباط باشید

آشنايي با مفاهيم مثبت و منفي و گرايش به آنها عملا از محيط خانواده آغاز مي شود و به همين ترتيب با ورود کودک به اجتماعات بزرگتر ادامه مي يابد. با آموزش صحيح که البته کار چندان آساني نيست ، کودک در جايگاه يک فرد با ارزشها و ضد ارزشها بخوبي آشنا مي شود. او فرا مي گيرد به چه چيزي گرايش پيدا کند و از چه چيز بپرهيزد. اين گونه است که با اين دانسته ها و باورها رشد مي کند و لذا با پذيرش ژرف يکسري اصول و مباني تعريف شده به عنوان ارزشهاي اخلاقي ، فرهنگي و اجتماعي پرورش مي يابد. اين راه ، عملا روشي براي منع او از گرايش هاي منفي از جمله اعتياد است. به اين ترتيب خودبه خود اقدام پيشگيرانه و ايمن سازي اوليه صورت مي گيرد. در اين صورت است که ديگر عوامل مانند شرايط دشوار زندگي ، رويارويي با ناکامي ها، فقر و غيره منجر به زير پا نهادن همه ارزشها و گرايش به سمت جهان بدون هشياري اعتياد نخواهد شد.کودک وارد جامعه اي مي شود که مجموعه اي از ارزشها و ضدارزشها را به او معرفي مي کند. در واقع پيش از آن که او زبان به سخن بگشايد، بايد بشنود. او همه چيز را مي شنود، اما بايد بياموزد که لازم نيست هر آنچه را مي شنود، گوش دهد. او بايد بتواند نه بگويد و اين مهارت را از کودکي فرا مي گيرد و در صورت عدم آموزش ممکن است در هر سني و در برابر هر پيشنهادي تسليم شود.

فرم نوبت دهی آنلاین