شروع به ترک اعتياد حتي اگر موقت هم باشد در پيشرفت بيماري موثر است و در معتاد اين انگيزه ايجاد ميشود که در چارچوب خانواده موفق به ترک شده است، پس ميتواند براي هميشه از شر آن خلاص شود. برخورد قهرآميز خانواده باعث ترک اعتياد ميشود، اما بسيار کوتاه است و دوباره فرد همان طور که پيشتر گفتم در حلقه دوستان ناباب به دام اعتياد ميافتد.
درعين حال خانواده ميتوانند از مشاوران و روانپزشکان در ايجاد انگيزه يا تقويت اراده فرزند معتادشان کمک بگيرند يا با حضور در سمينارهاي مختلف ميزان آگاهي آنها بالاتر ميرود. مطمئنا فرزند معتاد وقتي تلاش خانوادهاش را براي ترک دادن خود ببيند از ميزان علاقه آنها به خودش واقف و انگيزهاش براي ترک قوي تر ميشود.
خانواده بايد بداند که اعتياد چه عواقبي دارد و فرزند را از آنها باخبر کند؛ در عين حال شرايط مورد علاقهاش را در حد طبيعي برايش فراهم و تشويقش کنند که اگر دست از اعتياد بردارد چه آينده روشني در انتظارش خواهد بود.
اگرچه ريشه کني اعتياد تقريبا ناممکن است ، ولي بايد براي پيشگيري از گسترش آن و نيز درمان مبتلايان ، تلاشهاي برنامه ريزي شده اي صورت گيرد. بايد با همه قوا با اين بلاي بزرگ قرن مبارزه کرد. نکته قابل توجه اين است که درباره اعتياد هم مانند ساير بيماري ها پيشگيري بهتر از درمان است. در واقع مي توان گفت پيشگيري عملي تر از درمان و ترک اعتياد است. شايد بهترين راه مبارزه با اعتياد، جلوگيري از ابتلا به آن باشد. بنابراين شناخت عوامل موثر در اعتياد و نيز عوامل دخيل در ايمن سازي عليه اين بلاي خانمانسوز در هر جمعيت بسيار حايز اهميت است. اولين مرحله پيشگيري از زمان کودکي و در حقيقت در بدو تولد آغاز مي شود. تحقيقات نشان مي دهد سوئمصرف مواد حتي در توارث نيز اثر مي گذارد و فرزندان پدران الکلي تمايل بيشتري براي اعتيا د به الکل دارند. پس نخستين گام منع والدين از سوگيري منفي است. سپس آنچه بيش از هر چيز در گرايش هاي آينده انسان نقش دارد، آموزش هاي والدين در خانواده ، اين کوچکترين واحد اجتماعي است. والدين براي اعمال تربيت کارساز، بايد خود به لحاظ گفتار و رفتار کودک را از نزديک شدن به قلمروي گرايش هاي منفي باز دارند. تربيت صحيح زماني ميسر خواهد شد که الگوي مناسبي وجود داشته باشد و پدر و مادر اولين و بهترين الگوهاي کودک هستند.